مدیریت پرشین خبر، لحظات خوشی را برای شما آرزومند است.
به گزارش پرشین خبر؛ در شرایطی که کارگر ساده روزی حداقل ۷۰۰ هزار تومان دستمزد میگیرد و دستمزد روزانه کارگر ماهر به حداقل یک میلیون تومان میرسد، خبرنگارانی که با انواع مخاطرات و حوادث، بیاحترامی، دغدغه و استرس مواجه هستند، کمتر از کف حقوق اعلامی وزارت کار را دریافت میکنند. همین موضوع باعث شده خبرنگاران مجبور باشند در دو یا سه جا کار کنند و به این ترتیب حرفه خبرنگاری از معنای واقعی خود فاصله بگیرد.
در روزی که یادآور گرامیداشت خوننگاری از جنس قلم و عرصه رسانه یعنی شهید محمد صارمی خبرنگار مبارز و وظیفه شناس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران است، بهانهای شد تا با چند خبرنگار فعال در عرصه اطلاعرسانی درباره مشکلات و موانع اقتصادی و ریز و درشتی که بر سر راه فعالان، خبرنگاران، روزنامه نگاران و به طور اهم شاغلان حرفهای خبرگزاریها و سایتهای خبری، مطبوعات و رسانههای مکتوب وجود دارد، گفتگو کنیم.
نداشتن بیمه واقعی و حقوق مکفی
سید محسن هاشمی، خبرنگار حوزه اجتماعی، خبرنگاری را مسئولیتی سنگین بر دوش فعالان این حرفه میداند و میگوید: شغل خبرنگاران سختی و مسئولیت سنگینی دارد که همان رسالت هدایت و مدیریت و تنویر افکار عمومی و از یک سو تولید اخبار و اطلاعات و گردش جریان آزاد و اطلاع رسانی از کارکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساختار حاکمیتی و نمادهای مدنی و عمومی به مردم و شهروندان و جامعه هدف رسانهها است.
وی ادامه میدهد: همین ملاحظات و مشکلات در فضای شغلی خبرنگاران، روزنامه نگاران حرفهای رسانهها سبب شده که همواره در مسیر ایفای نقش و رسالت فرهنگی و اخلاقی با مخاطرات و چالشهای عدیدهای مواجه هستند که خروجی چنین شرایطی آسیب و خدشه جبران ناپذیری را بر توان و امکانات مادی و معیشتی و نیز روحی و روانی نیروهای دلسوز و ساعی خبرنگار و روزنامه نگار وارد میکند.
وی که نزدیک به ۴۰ سال در حرفه خبرنگاری شاغل است، به دغدغههای خبرنگاران اشاره میکند و میگوید: این عوامل و فاکتورها که طی چندین دهه بر حوزه شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران کشور سایه انداخته است، خواسته یا ناخواسته این احساس و واقعیت را در میان این صنف و گروه ظهور و بروز داده است که همواره استرس عدم امنیت شغلی، دریافت حقوق غیر عادلانه و غیر منصفانه، نداشتن بیمه شغلی پایدار و همچنین نداشتن انجمنهای صنفی و کانونهای حرفهای و تخصصی روزنامهنگاران و خبرنگاران که از حق و حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان در ساختار حاکمیت دفاع کنند، از دغدغههایشان باشد.
هاشمی با تاکید بر پرداخت حداقل حقوق به خبرنگاران اظهار میکند: میزان دریافت حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران به اعتراف مراکز رسمی و آماری حتی از کارگران ساده شاغل در مراکز مختلف تولیدی و کارگری هم به مراتب کمتر و پایینتر است تا جایی که به جرأت میتوان گفت که این مجاهدان و تلاشگران مظلوم و محروم عرصه خبر جزو حداقل بگیران و حقوق بگیران در منظومه قانون وزارت کار هستند.
وی به لزوم قوانین جامع در رابطه با شغل خبرنگاری و اعمال اجباری طرح طبقه بندی مشاغل، تاکید میکند و میافزاید: پیشنهاد میکنم که با تعامل سازنده مجلس، دولت و قوه قضائیه قوانین کامل و جامعی در حمایت از جامعه خبرنگاران و روزنامهنگاران که جزو مشاغل سخت و زیان آور است را مورد تصویب قرار دهند که آنان بتوانند با روحیه و امنیت شغلی و آینده امیدوارتری به رسالت و روشنگری و تولید اخبار و اطلاعات ضروری و مورد نیاز مردم و مسئولان و حاکمیت اهتمام کافی و وافی بورزند، انشالله چنین باشد.
آموزش حین خدمت و تناسب حقوق با مهارت
بیژن محمدی نژاد خبرنگار حوزه اقتصادی نیز درباره مشکلات اقتصادی خبرنگاران میگوید: مدیریت رسانههای کشور بسیار منبعث از اوضاع اقتصادی کشور است به نحوی که امروز اگر بنا به زندگی با حقوق حداقلی رسانهها باشد، این شغل جذابیتی ندارد و لذا ناگزیر به خلاقیت هستیم.
وی میگوید: کمتر کسی را میبینید که به خبرنگاری به عنوان یک شغل جدی و با چشم انداز بلند مدت نگاه کند. بسیاری از افراد یا آن رات سکوی پرتاب به روابط عمومی ا میبینند یا فرصتی برای ایجاد ارتباط و تبدیل آن به فرصتهای اقتصادی است و عدهای که توان و یا تمایل به این کارها را ندارند عملا اسنپ را بر ماندن در رسانهها ترجیح میدهند.
محمدی نژاد در ادامه میگوید: طی سالهای اخیر به وضوح کیفیت کار روزنامه نگاری و خبرنگاری افت کرده و دلیل آن نیز حقوقهای پایینتر و اوضاع اقتصادی بد رسانهها است.
وی در پاسخ به این سوال که دولت جدید برای این موضوع چه باید بکند؛ گفت: بهترین کار تشکیل یک کارگروه مشترک از سوی دو وزارتخانه ارشاد و وزارت ار همراه با نماینده خبرنگاران و یا نماینده سندیکاهای معتبر است که در ان یارانههای هدفمند از جمله آموزش حین خدمت و تخصصی و مطالبه حقوق متناسب با میزان مهارت است.
وی ادامه داد: البته به نظر میرسد حاکمیت هم خیلی تمایل به توسعه حرفهای کار رسانهها و تربیت خبرنگاران متخصص ندارد وگرنه بودجه و یارانههای زیادی به اسم حمایت از رسانهها و خبرنگاران در دستگاههای دولتی تخصیص مییابد، اما انچه در عمل ما شاهد آن هستیم کاهش مخاطبان رسانههای رسمی است.
وضعیت اقتصادی، روزنامهنگاری را در ایران از استانداردهای جهانی دور کرد
مریم جلیلوند، خبرنگار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، نیز یکی از چالشهای خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران را حقوق پایین و حداقلی عنوان میکند و میگوید: خبرنگاران در ایران از کمترین حقوق و مزایا برخوردارند. بسیاری از آنها سالها در رسانهها به مطالبه گری حقوق مردم و حوزههای مختلف کاری خود میپردازند بدون آنکه حقوق ابتدایی و اولیه خودشان از سوی موسسات رسانهای رعایت شود.
وی میافزاید: من نزدیک به ۲۰ سال در حوزه میراثفرهنگی کار کردم و نوشتم بدون آنکه دو سال بیمه داشته باشم و این باعث شده بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران از دنیای خبر و گزارش با وجود علاقه بسیار خداحافظی کنند. این درحالی است که سطح پایین دریافتی خبرنگاران در وضعیت اقتصادی نابسامان کشور باعث شده که متاسفانه برخی با گرفتن هدایا و جبران کردن حقوق اندک خود، از گزارشهای تحقیقی و انتقادی دوری کنند و بهطور عامیانهتر گزارشهای خود را با ملاحظات بیشتری بنویسند اتفاقی که باعث شده خبرنگاران از واقعیتهای جامعه فاصله بیشتری بگیرند و از بازگویی حقیقت اجتناب کنند. اتفاقی که بسیار دردناک است و حرفه روزنامهنگاری را در ایران از استانداردهای جهانی دور کرده و سطح آن را بهشدت تنزل داده است.
پرداخت حقوق کمتر برای دوام رسانه
شادی کابیانی، خبرنگار حوزه گردشگری با تاکید بر عدم استقبال جوانان از حرفه خبرنگاری میگوید: طی چندسال گذشته، رسانهها از نقش وعده داده شده برایشان فاصله گرفته و در آن کوتاهی کرده اند. آنها برای اینکه اعتماد مردم را دوباره جلب کننند؛ نیازمند فعالیت روزنامه نگاران جوان و مشتاق هستند. اما؛ در شرایط کنونی روزنامهنگاری از جمله رشتههای دانشگاهی است که با استقبال روبرو نیست و در اندک زمانی شاید رشته/محل آن حذف شود. دلایل عدم استقبال از این شغل به جز جامعه سیاست زده، نبود آزادی، نبود تاب آوری انتقاد در جامعه و رسانههای متعدد برای فعالیت را شاید بتوان در میزان پرستیژ، حق الزحمه، امنیت و آینده شغلی دانست. مسایلی که برای یک جوان جزو نیازهای اساسی است.
وی اوضاع اقتصادی خبرنگاران را عاملی برای ترک کار آنان میداند و میافزاید: بسیاری از خبرنگاران و روزنامه نگاران با تجربه که میتوانند در کنار روزنامه نگاران جوان به بالندگی یک رسانه بیافزایند؛ امروزه، یا بازنشسته، از کشور خارج شده؛ یا ترک کار کرده اند. چرا که برای رسانهها به لحاظ اقتصادی به صرفه نیست که حقوق یک فرد عادی را با بیمه و مزایا و.. به خبرنگار و روزنامه نگار پرداخت کنند. مسئولان رسانهها برای دوام خود سعی میکنند که کمترین حقوق را بدون بیمه و مزایا به خبرنگاران خود درنظر بگیرند و در چنین شرایط اقتصادی، هیچ نیرویی به چنین کاری تن نمیدهد. از طرفی دیگر اگر روزنامه نگاری تن به این شرایط دهد، حتما شغل سوم خود را روزنامه نگاری انتخاب کرده است که در واقع کپیپیست کار میشوند، نه خبرنگار. چرا که دغدغه ذهنی، ساعت کاری و بی زمانی شغل خبرنگاری مجالی برای کاری دیگر نمیدهد، پس خبرنگار حرفهای این روزها قلم خود را زمین میگذارد و کار کردن در کافه یا رستوران که حقوق به موقع و امنیت دارد را به خراب کردن نام خود ترجیح میدهد.
کابیانی تاکید میکند: همچنین بخش بزرگی از مسیر شغلی روزنامه نگاران یافتن موقعیت در یک رسانه یا شرکت کوچک و سپس حرکت به سمت مشاغل بزرگتر و بزرگتر است. بسیاری از روزنامه نگاران تمام دوران حرفهای خود را صرف تلاش برای یافتن رسانه بهتر برای کار و برنامهای با ثباتتر میکنند، چیزی که این روزها حلقه گمشده است.
مسئولان درمان را میدانند، اما؟
مجتبی گهستونی، خبرنگاری که در حوزه فرهنگی و اجتماعی مینویسد، از روزنامهنگاری و خبرنگاری به عنوان یکی از آسیبپذیرترین شغلها نام میبرد و میگوید: علیرغم اینکه میبینیم روزنامهنگاران پیشتازان عرصه اطلاعرسانی و آگاهیرسانی به مردم هستند و در سطح عمومی تلاش میکنند، اما شوربختانه از کمترین توجه و کمترین حقوق و مزایای مادی و معنوی برخوردارند. حرکت قلم به واسطه سطح وسیع اطلاعات، بیدرنگ و البته با اختیار ذهن فعال و پویا، به مصائب، مشکلات و آلام جامعه توجه بیشتری دارد و همین امر بر خطرهای آزار دهنده برای خبرنگار افزوده است.
وی میافزاید: آنهایی که قلم میزنند و مدام در فکر نوشتن هستند خوب میدانند که برخورداری از «دغدغه»، بزرگترین انگیزه برای خلق است. خبرنگاری هم که دغدغه نداشته باشد قطعا خالق خوبی هم نخواهد بود. همیشه به خودم و گاهی به اطرافیانم میگویم خدا را شکر میکنم که خبرنگار هستم. نه اینکه دلم بخواهد دنبال رانت، پروژه، مقام و لابیگری باشم. خیلیها میدانند که نیستم. اما آنچه که به خاطر آن از خدا ممنونم به این دلیل است که پیرامونم را بهتر بشناسم. چون میتوانم کشف کنم و آگاهی دهنده باشم. آدمهایی که گاه چند لایه میشوند. برخی هم میگویند «هرچه ندانستهتر، راحتتر». اما من نمیتوانم با این مثل کنار بیایم. آدمها باید «بدانند». باید «آگاه» باشند. ا
گهستونی ادامه میدهد: من در همه سالهایی که خبرنگار هستم مثل خیلی از همکاران حوادث تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کردم. خطرهای بیشمار از بیخ گوشم رهایی پیدا کرد. اما متوجه شدم علیرغم همه حساب و کتابهایی که درباره خبرنگار میکنند باز قواره و سختی کار خبرنگار را نمیشناسند. در این سالها خبرنگاران بیشماری را دیدم که آمدند و رفتند. عدهای از آنها اصلا «فراموششدنی» نیستند.
وی با تاکید بر دریافت کمترین دستمزد از سوی خبرنگاران میگوید:فیش حقوقی نداریم که ثابت کنیم سه تا چهار برابر کمتر از یک کارکنان معمولی دولت حقوق دریافت میکنیم. نشریهمان بخش اداری ندارد تا ثابت کنیم که عمده روزنامهنگاران نه بیمه هستند و نه قرارداد دارند. شرمم میآید که ببینم بخشی از خبرنگاران خلق الساعه شکل میگیرند، دنبال مادیات و هدیه و جیره این مدیر و آن مسئول هستند.
اصلا ما چه حقی داریم فرت و فرت هدیه بگیریم. خب این توقع ایجاد نمیکند؟ هرچیزی زیادش بد است. اگر دولت به خبرنگاران حق واقعی خودشان را بدهد کسی دستش را برای ادارهای دراز نمیکند. این در حالی است که با توجه به شرایط اقتصادی کشور بسیاری از همکاران رسانهای حتی توقع برگزاری جشن هم از ادارات ندارند.
گهستونی نبود امنیت شغلی را یکی از دغدغههای خبرنگاران عنوان و اظهار میکند: دانستن این نکته که خبرنگار از چه جایگاه و منزلتی برخوردار است یکی از تاکیدات همیشهگی است. به قول یکی از همکاران رسانهای «اگر مسئولین درمان را میدانند، اما نسخه تجویز نمیکنند باید در وجدان آنها شک کرد». همین بعضی مدیران دولتی هستند که مدیران بعضی رسانهها را مجبور نمیکنند حق خبرنگار را بدهد. اینجاست که نبود «امنیت شغلی» یکی از دغدغههای خبرنگاران میشود.
امیر رضایی، خبرنگار حوزه اقتصادی، نیز خبرنگار بودن در ایران را یک بلاتکلیفی دو سر سوخت عنوان میکند و میگوید: وقتی میگوییم خبرنگار، یعنی خون دل خوردن تا سابقهای درخشان جمع کردن، اما دیده نشدن، حتی به چشم یک کارگر هم دیده نمیشود. وقتی میگویند خبرنگار، تنها افرادی که در تلویزیون در چند شبکه گزارش تهیه میکنند به ذهن همه میآید.
وی وجود تشکلهای صنفی را ضروری میداند و میافزاید: نبود سندیکایی که پشتوانه یک خبرنگار و روزنامه نگار باشد ضربههای سنگینی بر پیکر این حرفه وارد میکند، زیرا خبرنگار یا روزنامهنگاری که حتی در مجموعهای مشغول به کار است، نه بیمه درمانی دارد نه امنیت شغلی و نه حقوق کافی و به موقع.
رضایی اظهار میکند: در این سالها یک نفر از همان وزارت ارشاد که متولی حوزه خبر و قلم است، مجلس و یا دولت، حرف و کلامی به زبان نیاورده که آیا حقوقتان کافی است، آیا بیمه درمانی دارید و یا حتی سادهترین موضوع ممکن برای شغلی که جزو مشاغل سخت حساب میشود! فیش حقوقی دارید؟
وی با گلایه از برخورد مسئولان ادامه میدهد:، اما اگر بعد از ۲۰ سال کار سخت و طاقت فرسا بدون داشتن کوچکترین سطح رفاهی فقط یک کلمه جا انداخته شود یا یک جمله معنی دلخواه ندهد، همین خبرنگار ۲۰ ساله پای میز محاکمهای ناعادلانه باید پاسخگو باشد و یا کمترین هزینه آن عذرخواهی رسمی است. در تمام این سالهای سخت کاری که در نتیجه آن یک ذهن و بدن پر از استرس و تنش و درد بجا مانده است، حتی یک بار یک نفر از تمام سازمانها، ارگانهای دولتی و خصوصی نپرسیده که حقوقتان چقدر است، آیا تسهیلاتی برای خانهدار شدن و یا نه برای پول پیش خانه اجارهتان دارید؟ میتوانید وامی پرداخت کنید؟ حرف زیاد است و درد زیادتر و دیگر زبان قاصر است از گفتن همه مشکلات این شغل پر زحمت و خطر.
گزارش از اکرم رضائینژاد