مدیریت پرشین خبر، لحظات خوشی را برای شما آرزومند است.
به گزارش پرشین خبر، تهران به سه قسمت تقسیم میشود؟ طرحی که در اواخر دولت سیزدهم خیلی جدی دنبال شد، قرار بود تهران غربی و شرقی به لیست استانهای کشور اضافه شوند و تهران مرکزی هم جا خود باقی بماند، علیرضا فخاری استاندار سابق تهران در دولت سیزدهم گفته بود شهرهای قدس، ملارد، شهریار، رباط کریم و بهارستان استان تهران غربی، و شهرهای ورامین، پیشوا، قرچک و پاکدشت استان تهران شرقی را تشکیل میدهند، براساس این طرح شهرهای تهران، شمیرانات، ری، دماوند، اسلامشهر، پردیس و فیروزکوه از تهران جدا نمیشود.
تقسیم تهران به سه قسمت مخالفان و موافقان خودش را دارد، برخی معتقدند شهرهای کوچکتر استان تهران زیر سایه شهر تهران فقیر شدهاند و امکاناتی به آنها نمیرسد، برخی دیگر اعتقاد دارند این فرصتهای وسیع اقتصادی شهر تهران است که سبب رشد سایر شهرستانهای استان تهران شده است، همین چند روز قبل مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران درباره تقسیم استان تهران گفت: «تقسیم استان تهران اگر کارشناسی شده باشد و اعتباراتی که به استانها داده میشود به این سه استان هم داده شود و به درستی تقسیم شود، میتواند مفید واقع شود.»
حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس، معتقد است عدم توزیع ثروت در استان تهران ارتباطی به یکپارچه بودن استان یا تقسیمبندی آن ندارد بلکه برنامه نداشتن سببساز این وضعیت شده است. او میگوید: «ما یک برنامه جامع توسعه منطقه کلانشهری نداشتیم، چون به این مسئله بیتوجه بودیم جزیرههای فقر و ثروت در تهران شکل گرفت، راه حل آن تفرق اداری نیست.»
این جامعهشناس با ایده تقسیم استان تهران مخالف است، آن را به ضرر مردم میداند و معتقد است بودجه استانهای جدید به نفع مدیران و در ساختمانهای اداری تازه تاسیس شده بلعیده میشود و تقریباً بودجهای برای توسعه شهرها باقی نمیماند.
متن کامل گفتگو با حسین ایمانی جاجرمی در ادامه آمده است.
یکبار دیگر ایده تقسیم شدن تهران مطرح شده است، اینبار به سه قسمت، نظرتان دراینباره چیست؟
این ایدهها معمولاً از طرف ذینفعان شهرهای حاشیه مادرشهر تهران مطرح میشود، شهرهایی که گمان میکنند در تقسیم شدن تهران منفعتی گیر آنها میآید، یا اینکه با استان شدنشان بودجه بیشتری دریافت میکنند و سهم بیشتری از عوارض میگیرند. مثلاً شهرهایی مانند ورامین و اسلامشهر گمان میکنند مشکلاتشان بر گردن تهران است و این شهر حق آنها را خورده و حالا با جدا شدن از تهران و صاحب استقلال اداری شدن میتوانند مشکلاتشان را حل کنند، درحالیکه دقت نمیکنند ما در یک منطقه کلانشهری حضور داریم، نزدیک به ۱۵ میلیون نفر در این منطقه زندگی میکنند و شما باید برای آن یک مدیریت واحد متناسب با واقعیت منطقه شهری داشته باشید.
اما شهرهای اطراف تهران هم حقی دارند، سهم بیشتری از توسعه میخواهند، شاید با بودجهای که دریافت میکنند بتوانند بخش زیادی از آسیبها از جمله آسیبهای اجتماعی را برطرف کنند؟
ببینید، قدرت تهران خیلی از آنها بیشتر است، مشکل در این است که ما یک برنامه جامع توسعه منطقه کلانشهری نداشتیم، چون به این مسئله بیتوجه بودیم جزیرههای فقر و ثروت در تهران شکل گرفت، راه حل آن تفرق اداری نیست، چه بخواهیم و چه نخواهیم منبع ثروت این منطقه کلانشهری شهر تهران است، مردم بدانند جدا شدن شهرشان از تهران به مشکلات آنها اضافه میکند، درصورت جدایی یک عدهای استاندار و رئیس اداره میشوند که اتفاقا برندههای واقعی آنها هستند، اما بقیه بازنده میشوند، چرا که مردم دیگر نمیتوانند از فرصتهای کلانشهر تهران بهره ببرند. من به شهرهای اطراف حق میدهم که سراغ چنین ایدههایی بروند، برای اینکه به توسعه لازم دست پیدا نکردند، اما راه حل این مشکلات جدا شدن از تهران نیست، آنها باید درنظر بگیرند اگر همین الان هم شهرهای آنها ارزشی پیدا کرده یا رشدی داشته است به خاطر تهران است، وگرنه همین کرج در سرشماری ۱۳۳۵ بیشتر از ۲۰ هزار نفر جمعیت نداشت، اما اینکه بعدا به کلانشهر تبدیل شد به خاطر این بوده که تهران عامل رشد کرج بوده است و این دو شهر با یکدیگر یکپارچگی فضایی-کارکردی دارند. همه مشکلات و مسائل منطقه کلانشهر تهران مشترک است پس باید برای اداره این منطقه از تجربههای بین المللی بهره برد.
تجربه مشابه در دنیا داریم؟
کجای دنیا پایتختشان را تقسیم میکنند، این ایده خطرناک است. جدا کردن بخشهایی از تهران تبدیل به یک معضل برای حکومت میشود.
چه معضلی؟
اگر فردا مشکلی پیش بیاید چهطور میخواهند برطرف کنند، ما همین الان در هماهنگ کردن دستگاههای اداری مشکل داریم، با تقسیم تهران ایده منطقه کلانشهری با ویژگیهای مشترک توسعه اقتصادی و حمل و نقل یکپارچه نابود میشود، ضمن اینکه بودجه عمومی افزایش پیدا میکند چراکه با تقسیم تهران ردههای مدیریتی و کارشناسی اضافه میشوند، همین امروز ما با مشکل تورم نیروی انسانی و تعدد سازمانهای اداری مواجه هستیم، با ایده تقسیم تهران بهجای سبک کردن بار دولت آن را سنگین میکنند.
ضمن اینکه اگر تهران تقسیم شود امنیت شهر به خطر میافتد، زلزله، سیل، کم آبی، شورشهای شهری، همگی جزو مواردی هستند که برای کنترل و مدیریت آنها به نظم واحد نیاز است، اما با تقسیم استان تهران در وضعیتهای بحرانی که به هماهنگ کردن انبوهی از مقامات و سازمانها نیاز است دچار چالش میشود. چهکسی میخواهد این سازمانهای متعدد را با هم هماهنگ کند؟ دولت مسئول تهران نیست که بخواهد زحمت این هماهنگیها را هم به دوش بگیرد.
اجازه میخوام پرسش قبلی درباره تجربه جهانی را طور دیگری بپرسم، در دنیا برای مدیریت کلانشهرهایی مانند تهران چه راه حلی دارند؟
شما گمان میکنید لندن، آمستردام، توکیو، سیدنی و استانبول را چهطور اداره میکنند؟ همه اینها مدیریت منطقه کلان شهری دارند، یعنی به کمک شورای منطقه کلان شهری مشکلاتشان را حل میکنند و از فرصتها استفاده میکنند.
در ایران هم چیزی بهنام مدیری منطقهای شهری داریم؟
در دهه ۷۰ این موضوع در وزارت مسکن و شهرسازی وقت مطالعه شد و در قالب طرح مجموعه شهری تهران و سایر شهرهای بزرگ و شهرهای اطراف آنها در سال ۱۳۷۴ به تصویب هیات وزیران رسید.
اجرایی هم شد؟
خیر، دولتها کوتاهی کردند و آن را اجرا نکردند، اگر اجرا میشد امروز به مرحله تفرق اداری نمیرسیدیم روش غلطی که در اصطلاح به آن مدیریت مبتنی بر تفرقه شهری میگویند، در دنیا برای حل مشکلات شهرها کسی راه حل تفرق را انتخاب نمیکند، با توجه به تجربه جهانی با اولویت دادن به خرده منافع محلی کلانشهر دچار مشکلات بیشتر میشود. چراکه شهرها در اصطلاح ساز خودشان را میزنند و هماهنگ کردن آنها سخت است، اشتباهی که در گذشته انجام دادند، یعنی بهجای اینکه دولت ایده مجموعه شهری که یک راه حل منطقی برای اداره کلان شهرها است و البته مصوبه هیات وزیران را هم دارد اجرایی کند کرج را استان کردند، یعنی شهری که رشد آن به تهران وابسته بود صاحب یک مدیریت مستقل شد درحالیکه مشکلات تهران و کرج مشترک است، این دو بخشی از یک منطقه کلان شهری را تشکیل میدهند.
ایده مجموعه شهری یا مدیریت منطقه شهری چه ویژگیهایی دارد که شما آن را راه حل امروزی مدیریت کلانشهری مانند تهران میدانید؟
ببینید، ما باید یک بازنگری در ساختار اداری کنیم و یک ظرف اداری جدید تحت عنوان مجموعه شهری که مصوبه هیات وزیران دارد مستقر شود، این سطح بالاتر از سطح شهرداری است. در حال حاضر ما برای اداره شهر، سطح شهرداری داریم، یا مثلاً برای اداره روستا سطح دهیاری را داریم، الان با توجه به اینکه در کشور ما مناطق کلانشهری شکل گرفته است، برای مثال در همین تهران، نیاز به یک سطح بالاتر داریم، در همه دنیا این اتفاق افتاده است، آنها سطح جدیدی به نام مدیریت منطقهای شهری را تعریف کردند، در این سطح شهرها همچنان میتوانند استقلال خودشان را داشته باشند، یعنی از شورای شهر و شهرداری برخوردار باشند، اما بخشی از اختیاراتشان به سطح بالاتر بهنام شورای منطقه شهری تهران و شهردار منطقهای شهری تهران واگذار میکنند، این شورا میتواند برنامه جامع توسعه منطقه شهری را تهیه و تصویب کند، در آن برنامه برای تفاوتهای اقتصادی مناطق مختلف میشود راه حل ارائه داد، یعنی میتوان از فرصتهای اقتصادی کلانشهر به درستی بهره گرفت، در این صورت همه شهرهای و روستاهای این منطقه شهری هم از منافع اقتصادی بهره میبرند و هم رشد میکنند.
در منطقه تهران آنقدر فرصت زیاد است که با یک برنامهریزی درست میشود فاصله اقتصادی شهرهای استان را کم کرد. اما درصورت تقسیم شدن تهران ظرفیتهای جدید اداری تمام منابع تخصیص داده شده به استان جدید را میبلعد، یعنی بودجهها برای حقوق کارمند و ساختن ساختمانهای اداری مصرف میشود و چیزی برای توسعه استان جدید باقی نمیماند، از این رو عموم مردم ساکن در منطقه کلان شهری بازنده این وضعیت میشوند چراکه هزینههای اداری و مدیریتی چنین طرحی بسیار زیاد است.